معمورهٔ دل به علم آراسته به
معمورهٔ دل به علم آراسته به
معمورهٔ دل به علم آراسته به
مطمورهٔ تن ز کینه پیراسته به
مطمورهٔ تن ز کینه پیراسته به
مطمورهٔ تن ز کینه پیراسته به
از هستی خود هر چه توان کاسته به
از هستی خود هر چه توان کاسته به
از هستی خود هر چه توان کاسته به
هر چیز که غیر تست ناخواسته به
هر چیز که غیر تست ناخواسته به
هر چیز که غیر تست ناخواسته به